درباب جنایتکارانی به نام مدافع حقوق بشر و سازمان غیر دولتی = ناتو
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 



بازگشت استعمار

-----

اتحاد برای مدیترانه :

ابزار قدرت نرم برای جهانی سازی ناتو

 

نوشتۀ ژولین تیل

 

مرکز مطالعات جهانی سازی 24 آوریل 2012


جغرافیای سیاسی ایالات متحده با خواستی قاطعانه در پی حفظ و کنترل ارتش سرزمین های تسخیر شده است. تقسیم جغرافیائی جهان به مناطق تحت مسئولیت –  مسئولیتی که تنها در تعلق ایالات متحده می باشد – نشانۀ بارزی از این واقعیت است.

در این چشم انداز، در واقع ناتو حاصل فتوحات آن است : یعنی پیش از همه، فتح ملت های اروپای اشغال شده پس از پایان جنگ دوّم جهانی.

علت وجودی ناتو که حفظ تعادل نیروها در عصر شوروی بود، با سقوط جبهۀ شرق منحل نشد، و خلاف تمام انتظارات، برای حفظ و تثبیت منافع خود به تدریج در انکشاف قدرت جهانی خود، به ضمیمه سازی ملت ها ادامه داد. و بر این اساس هدف غائی آن مبنی بر گسترش نیروهایش آشکار شد.

http://www.defense.gov/home/features/2009/0109_unifiedcommandمنبع نقشه

ضمیمه سازی سیاست های همکاری ناتو و اتحادیۀ اروپا

تسخیر فضای اروپا از دیدگاه سیاسی با تشکل اتحادیۀ اروپا به شکل عینی تحقق یافت، که در مقام گماشتۀ منافع ایالات متحده وارد عمل شد. اتحادیۀ روپا ادغام ناتو در بطن اروپا را تقویت کرد و تداوم چنین سیاستی همکاری های امنیتی و اداری با ایالات متحده را امکان پذیر ساخت. در سال 1995، اروپا با مذاکرات بارسلون (روند بارسلون) به سوی همسایگان مدیترانه ای اش روی آورد(«اورومد – اتحادیۀ اروپا و کشورهای ساحل دریای مدیترانه : الجزایر، مقامات فلسطینی، مصر، اسرائیل، اردن، لبنان، مراکش، سوریه، تونس، ترکیه. آلبانی و موریتانی از سال 2007 عضو این اتحادیه هستند)، و بر این اساس، راه نوینی برای طرح گسترش حاکمیت ایالات متحده فراهم آمد.

خواست رسمی برای ایجاد اتحاد بین کشورهای ساحل مدیترانه، با تلاش های نیکلا سرکوزی تحول یافت. در سال 2008، تلاش ها رسما با ایجاد [اتحادیه برای مدیترانه] با شرکت 27 کشور اروپائی و 16 کشور همسایه در آفریقای شمالی و خاور میانه به نتیجه رسید. بر این اساس، اتحادیۀ نوین منطقه ای اهداف جدیدی برای ضمیمه سازی اقتصادی و دموکراتیک 16 کشور دیگر را در برنامۀ خود به ثبت رساند.

سرکوزی و امیر قطر، حامد بن خلیفه آل ثانی در پاریس، گردهمآیی اتحادیه برای مدیترانه، 13 ژوئیه 2008

بین کشورهای عضو، برخی از آنها مانند موریتانی و اردن هیچ ساحل مشترکی با مدیترانه ندارند، ولی از مزایای کشورهای عضوگفتگوی مدیترانه در ناتو برخوردار هستند که در سال 1994 به ابتکار ناتو تشکیل شد و مقدما شامل مصر، اسرائیل، اردن، موریتانی، مرکش و تونس بود. اردن در سال 2007 و الجزایر در سال 2000 به آن پیوست. این ابتکار عمل به ویژه اجازه داد که یگان های نظامی مصر، مراکش و اردن در عملیات حفظ صلح توسط ناتو به بوسنی و کوزووو فرستاده شوند(1).

در سال 2004، ابتکار دیگری برای همکاری توسط ناتو، و این بار، با ترکیه منعقد گردید. اتحادیۀ استانبول در واقع به شورای همکاری خلیج ضمیمه شد(2). اتحادیۀ استانبول بخشی از گفتگوی مدیترانه که مأموریت مشابهی را در خارج از منطقۀ جغرافیایی خلیج فارس به عهده گرفت. این دو اتحادیه به تدریج اتحادیه برای مدیترانه را تقویت کردند.

نقشۀ اعضای ناتو

http://www.nato.int/docu/update/2004/01-january/f0110b.htm


ایالات متحده و هم پیمانانش استراتژی مضاعفی را عملیاتی می سازند : استراتژی همکاری نظامی با ناتو و استراتژی سیاسی [قدرت نرم] صادره از ایالات متحده و به مسئولیت اتحادیه برای مدیترانه که هدف آن «دموکراتیزاسیون» کشورهای عضو می باشد.

در قارۀ آفریقا، این طرح به عنوان رقیب مستقیم، و یا بهتر است بگوییم، وسیله ای برای تضعیف اتحادیۀ آفریقا تلقی شده است، طرحی که توسط جمهوری عرب لیبی هدایت می شود. لیبی در بطن اتحادیه برای مدیترانه تنها نقش ناظر را به عهده دارد.

این طرح، علاوه بر این برای تقسیم جغرافیائی مجدد آفریقا، به شکلی که مرکز فرماندهی ایالات متحده برای آفریقا (افریکوم) در نظر گرفته است، و بر اساس نقشۀ جغرافیایی که از تخیلات نظریه پردازان جنگ تمدن ها در جبهۀ نئو محافظه کاران طرح ریزی شده، خیلی مساعد به نظر می رسد.

اتحادیه برای مدیترانه، به شکلی که پیشنهادات مقدماتی آن نشان می دهد، بر آن است تا آفریقای شمالی را از مابقی قاره مجزا سازد. کشورهای خاورمیانه عضو اتحادیه برای مدیترانه (لبنان، اردن، سوریه، فلسطین) به خاورمیانۀ نوین تعلق داشته و در مرکز سیاست خارجی مشترک اتحادیۀ اروپا، ایلات متحده و اسرائیل قرار دارند.

نقطۀ مشترک تمام کشورهای اتحادی برای مدیترانه، این است که تمام آنها در قرن گذشته یا به نظام استعماری کشورهای اروپائی تعلق داشته اند  و یا تحت نظارت و قیومیت ملت های اروپایی به سر برده اند.

این واقعیت تاریخی، امکاناتی را برای بهره برداری از تجربیات ملت های اروپائی در شکل دهی، بی ثبات سازی و بهره برداری از این کشورها را ممکن می سازد.

از سوی دیگر، مسائل داخلی که ما بروز شدن آن را در این کشورها مشاهده می کنیم غالبا باید از نتایج نظام استعماری تلقی کنیم : مداخله و طرح های استراتژیک پیشین برای طرح تجزیه مانند [سازمان مشترک مناطق صحرایی](3) یا قیومیت فرانسه در رابطه با سوریه(4).

شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه ای

یا قدرت نرم اروپا-ایالات متحده

 

از سال 1995، مذاکرات بارسلون زمینه سازی برای مداخله بر اساس برخی موازین مرتبط به حقوق بشر را آماده ساخت. برای پشتیبانی از کار بست چنین موازینی، رسما شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه ایجاد گردید.

در گردهمآئی در «دانش انستیتو برای حقوق بشر» در کوپنهاگ در سال 1997، ده نفر حضور به هم رساندند تا دربارۀ سرنوشت شبکه و اهداف آن گفتگو کنند(5). دانمارک با ناتو بیگانه نیست، زیرا نخست وزیر آن، آندرس فوگ راسموسن ده سال بعد به مقام دبیر کل آن برگزیده شد. از سوی دیگر، دانمارک برای «قدرت نرم» نقش کلیدی دارد، به این علت که کمک های مالی آن برای سازمان های غیر دولتی در سطح بین المللی خیلی بیشتر از ایالات متحده است، و از این دیدگاه برای شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه خیلی مفید به نظر می رسد.

از همان آغاز شبکۀ حقوق بشر تصمیم می گیرد که با اهداف [گفتگوهای بارسلون] و به همین گونه با هیئت های اروپائی و دولت ها و پارلمان کشورهای هم پیمان همکاری کند. هیئت نمایندگی اروپا در رابطه با مسائل حقوق بشر، و هیئت های نمایندگی مرتبط به بررسی مسائل سیاسی و امنیتی نیز با شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه ای همکاری می کنند. در سایت انترنتی، این شبکه خود را به عنوان شبکه ای متشکل از 80 نماینده از سازمان های حقوق بشری، نهادها و افرادی که در 30 کشور اروپائی و مدیترانه ای به سر می برند معرفی می کند. با این وجود، این شبکه از همان آغاز تأسیس خود تصمیم می گیرد که فعالیت خود را به شبکۀ بین المللی سازمان های غیر دولتی گسترش دهد، که فراتر از اتحادیۀ اروپا و کشورهای ساحل مدیترانه بوده و به ویژه تا آن سوی آتلانتیک گسترش می یابد.

بودجه های شبکه کاملا منطبق بر اهداف آن است، مقدما از طریق آژانس دانمارکی برای گسترش بین المللی تأمین می شود، و خود این آژانس نیز بود که شبکۀ حقوق بشری را به عنوان نخستین همکار انتخاب کرد. سپس بودجه های هیئت همکاری اروپا که 618222 یورو برای سال 2002 اختصاص می دهد، وزارت خانه های امور خارجه یا آژانس های دولت های اروپائی : فرانسه (59000 یورو برای 2009)ف اسپانیا (125000 یورو برای 2006)، و غیره. بنیادهای فرامرزی مانند بنیاد فورد (107689 یورو برای 2008) و زلاند جدیدبنیاد صلح مبلغ سخاوتمندانه ای را به شبکه تقدیم می کند(6).

پیوست با بنیاد ملی برای دموکراسی در ایالات متحده

و لابی طرفدار ناتو در شورای حقوق بشر

بنیاد ملی برای دموکراسی در ایالات متحده(برای آموزش و گسترش دموکراسی در جهان) که تلاش هایش برای تعویض رژیم، به ویژه به خاطر شیوه های مداخله در روند انتخاباتی در کشورهای مستقل، و ایجاد اختلال و جامعۀ مدنی درکشورهای متعدد، شهرت زیادی دارد، مستقیما شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه ای را تأمین مالی نمی کند، ولی با این وجود، دست کم از دوران جنگ های آفریقای مرکزی، باسازمان های غیر دولتی اروپا همکاری هائی داشته است. به ویژه با فدراسیون بین المللی حقوق بشر که 164 سازمان غیر دولتی در جهان را در خود جای داده است.

شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه خواست های بنیاد ملی برای دموکراسی را با سازمان های غیر دولتی در اروپا پاسخ می گوید که انها نیز عضو شبکه هستند و در رابطه با کشورهایی که به عنوان هدف از طرف واشینگتن تعیین می گردند،(به عنوان مثال طی بهار عرب)، بسیار فعال می باشند.

بنیاد قاهره برای مطالعات حقوق بشری یک سازمان غیر دولتی کلیدی در شبکه و در عین حال عضو فدراسیون بین المللی حقوق بشر است. این بنیاد در سال 1993 توسط بهی الدین حسن ایجاد شد که در شبکۀ حقوق بشر اروپای مدیترانه ای در دومین گردهمآئی در سال 1997 به عنوان عضو کمیتۀ اجرائی انتخاب شد.

در دسامبر 2011، او در گردهمآئی شورای اتلانتیک که به همکاری رفیق حریری برای مرکز خاور میانه سازمان یافته بود، شرکت کرد که موضوع آن به مصر یعنی کشور خودش مربوط می شد(7). به ویژه موضوع بازداشت اعضای عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر و بنیاد ملی برای دموکراسی مطرح شد که به مداخله در امور داخلی مصر متهم شده بودند.

  بهی الدین حسن در بنیاد قاهره برای مطالعات حقوق بشری، در شورای آتلانتیک 2 دسامبر 2011


بنیاد قاهره برای مطالعات حقوق بشری به مدیریت بهی الدین حسن نقش بسیار مهمی به عهده دارد زیرا در واقع عهده دار لابی شبکۀ حقوق بشر اروپا و مدیترانه و بنیاد ملی برای دموکراسی در شورای حقوق بشر در سازمان ملل متحد در ژنو است. این سازمان در اکثر گردهمآئی های مرتبط به دولت های خاورمیانه و آفریقای شمالی شرکت دارد. مفهوم مداخله شعار اصلی این سازمان بوده و همین سازمان است که برخی کشورها را به نقض حقوق بشر متهم می سازد تا موافقت شورا را برای مداخلۀ به اصطلاح بشر دوستانه کسب کند.

این موضوعی بود که در مورد سوریه مشاهده کردیم، که رادوان زیاده که یک بورسیۀ بنیاد ملّی برای دموکراسی می باشد به نام بنیاد قاهره برای مطالعات حقوق بشری در هجدهمین گردهمآیی فوق العاده در شورای حقوق بشر(8) شرکت داشت.

اتحادیۀ لیبی برای حقوق بشر نیز از سال 1999 عضو شبکۀ حقوق بشر برای اروپا و مدیترانه است که علی زیدان نمایندگی رسمی آن را به عهده داشت، و ده سال بعد به سخن گوی شورای دولت موقت تغییر مقام داد و به همین گونه به فرد مذاکره کننده برای دفاع از منافع نفتی لیبی در رابطه با قدرت های متهاجم تبدیل شد. علی زیدان در عین حال همان فردی است که افسانۀ 6000 کشته توسط سربازان قذافی را اختراع کرد. اتحادیۀ لیبی برای دفاع از حقوق بشر در عین حال تهمت های بسیاری به دولت لیبی وارد ساخت که هیچ کدام از آنها اعتبار رسمی نداشت و در پانزدهمین گردهمآیی شورای حقوق بشر در فوریۀ 2011 مطرح گردید.

چنین گزارشاتی بی آن که هیچ تحقیق مقدماتی برای تأیید آن صورت گیرد در اجلاس عمومی شورای حقوق بشر به جد گرفته شد. و همین گزارشات بی پایه و اساس موجب شد که قطعنامه های 1970 و 1973 در شورای امنیت به تصویب رسد. ولی چنین تصویبی بر اساس مدارک معتبر انجام نگرفته بود و چند وزیر در شورای موقت ملّی پیش از این – و حتی طی همین مدت – در عین حال عضو اتحادیۀ لیبی برای دفاع از حقوق بشر بودند(10).

سلیمان بوشوئی قویر (مترجم : نام این شخص بسیار مشکل است)(11) در پانزدهمین گردهمآئی ویژۀ شورای حقوق بشر


در مورد دبیر اوّل و سخن گوی شورای حقوق بشرسلیمان بوشوئی(...)، او به مقام سفیر «لیبی آزاد» در سوئیس برگزیده شده است، او در سال 1979 مبتکر «استفاده از نفت به عنوان اسلحه سیاسی» بود : نمونه ای از تحریم نفت توسط اعراب در سال 1973. این بررسی تحت نظارت برنارد رایش در دانشگاه واشینگتن انجام گرفت. برنارد رایش یکی از بزرگترین نظریه پردازان سیاست مشترک ایالات متحده و اسرائیل در خاور میانه است و به سیاست اسرائیل در آفریقا نیز توجه خاصی دارد. او مدافع سرسخت طرح خاورمیانۀ نوین است. او در عین حال برای تعداد زیادی از نهادها و به خصوص شورای آتلانتیک مشاوره می دهد(12).

سوزان نوسل، مدیر اجرائی جدید سازمان عفو بین الملل از 2 ژانویه 2012

شبکۀ حقوق بشر برای اروپا و مدیترانه فهرست «اعضای همکاران» شبکه را اعلام کرده است. برخی سازمان ها به خاطر روابطشان با وزارت امور خارجۀ ایالات متحده خیلی شناخته شده هستند مانند سازمان عفو بین الملل. مدیر اجرائی جدید آن، سوزان نوسل تازه نفس از دفتر مأموریت دائمی ایالات متحده در سازمان ملل متحد به سازمان عفو بین الملل منتقل شده است.

رئیس شاخۀ فرانسوی سازمان عفو بین الملل، ژانویو گاریگو، نخستین فردی بود که تحت فشار آشکار شبکۀ اطلاعاتی وزارت امور خارجه، شبکۀ فرانس 24 ، اعلام کرد که «ما گزارشاتی دریافت کرده ایم که حاکی از حضور مزدوران قذافی است». پنج ماه بعد اعتراف کرد که «این موضوع در رسانه ها یک شایعه بیشتر نبوده است»(13).

شاخۀ سوئیس، این بار توسط شخص مانون اسشیک است که رسما ضرورت عملیات نظامی برای «مأموریت بشر دوستانه» در سوریه را اعلام می کند(14).

بین دیگر اعضای شبکه سازمان ها در پخش پیغام هائی در رسانه ها و در بطن شورای حقوق بشر مانند دیدبان حقوق بشر در ایالات متحده هستند (جائی که سوزان نوسل در آن جا مسئولیت اجرائی داشته است) که از مداخلۀ بشردوستانه حرف می زنند(15).

این به اصطلاح سازمان های غیر دولتی، در واقع سازمان های شبهه دولتی هستند که هدفشان به روشنی ترویج نظریۀ مداخله در مناطقی است که ناتو و هم پیمانانش می خواهند برای تداوم و تأمین منافع ژئواستراتژیک خود مداخله کنند.

این سازمان های غیر دولتی کاملا خلاف موازین [شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد] عمل می کنند، و این اداره است که در واقع  اعتبارات چنین سازمان هائی را باید تأیید کند. بر این اساس، این سازمان ها معمولا نباید بودجه ای از دولت دریافت کنند تا واجد برخی اعتبارات باشند. ولی امروز می دانیم که آنها با کار بست ترفندهایی چند به سادگی از این موانع عبور می کنند،  از طریق بنیادها و شبکه های بزرگ، و به همین گونه از طریق بنیاد ملّی برای دموکراسی و منابع دیگری که می توانند برای خودشان ایجاد کنند،  تأمین مالی شده و کسب اعتبار می کنند(16).

این سازمان ها الزاما با سرویس های اطلاعاتی خارجی ارتباطی ندارند ولی همانند سرویس اطلاعاتی عمل می کنند : جمع آوری اطلاعات دربارۀ وضعیت کشورها و حتی اختراع اطلاعات و تبلیغات که سپس از طریق شورای حقوق بشر تنظیم می گردد. ولی این سازمان ها نقش مخربی در رابطه با سازمان های مدنی محلی دارند و با استخدام افراد و سازمان هائی که با برنامۀ سیاسی آنها همکاری کنند، موجب چند دستگی بین آنها شده و بر این اساسا آنها را بی اعتباری می سازند.

 
مرکز فرماندهی ایالات متحده برای آفریقا (افریکوم) :

بشر دوستی ناتو برای آفریقا

در مورد سازمان ملل متحد که منشور و ساختار آن برای بازنمائی دولت های حاکم ایجاد شده و مأموریت آن تشویق گفتگو برای ایجاد ثبات بین المللی است، این گونه به نظر می رسد که متأسفانه برخی قدرت های متکبر و در حال زوال با پنهان ساختن خود در پشت سازمان های به اصطلاح غیر دولتی، این روند را از مسیر اصلی آن منحرف ساخته اند. مشاهدۀ چنین وضعیتی باید ما را به تأمل دربارۀ اهداف این سازمان های غیر دولتی هدایت کند که نتایج مخرب آن برای ثبات بین المللی انکار ناپذیر است.

با توجه به چنین امری، شبکۀ حقوق بشر اروپا و مدیترانه به عنوان نهادی مطرح می گردد که محصول مشترک ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا بوده و هدف غائی آن انکشاف جهانی ناتو است.

در وهلۀ نخست، می بایستی حاکمیت ملت های اروپائی را از بین می بردند، و نیروهای نظامی آنها را به ناتو ملحق می ساختند. در وهلۀ دوم می بایستی سیاست خارجی این کشورها را بر اساس منافع ناتو تنظیم می کردند.

در این نتیجه این ملّت ها می بایستی استراتژی بازدارندۀ قدرت نرم را به کار می بستند، و بهانه های بشر دوستانه را برای مداخله اختراع می کردند.

و سرانجام، می بایستی بر اساس سنت و بینش استعماری در گذشته عمل می کردند، یعنی به همین شکلی که در حال حاضر مرکز فرماندهی ایالات متحده برای آفریقا وارد کارزار شده است.

مرکز فرماندهی ایالات متحده برای آفریقا («آفریکوم») به عبارت دیگر ناتوی بخش آفریقا است که از سال 2002 چندین یگان آفریقائی را نیز آماده کرده است. در واقع، همین «آفریکوم» بود که نخستین عملیات نظامی را علیه لیبی آغاز کرد، و ناتو در مرهلۀ بعدی وارد عمل شد.

در مورد نظریۀ قدرت نرم، و مسئولیت حفاظتی که چنان که می دانیم تا چه اندازه از جان مردم لیبی حفاظت کرد(!)، توسط شبکۀ حقوق بشر اروپا و مدیترانه که اهداف آن از این پس کاملا روشن است، فراهم شده بود.


پی نوشت

[1] Security cooperation with the Mediterranean region and the broader Middle East http://www.nato.int/docu/mediterranean/secopmed-e.pdf  

[2] Istanbul Cooperation Initiativehttp://www.nato.int/cps/en/natolive/topics_58787.htm?  

3)سازمان مشترک مناطق صحرائی، در ساحل و صحرا گسترش داشته، و شامل مالی، نیجریه، چاد و الجزایر است

هدف فرانسه گردآوری تمام منابع مهم منطقه در یک دولت واحد بود که استخراج منابه گاز، نفت و اورانیوم را تسهیل می ساخت. این طرح با افزایش مبارزات ازادیبخش آفریقا رها شد. فرانسه این طرح را با استقلال الجزایر منحل اعلام کرد.

4) قیومیت فرانسه در سوریه (1920-1946) نتیجۀ مستقیم توافقات [سایکس- پیکو] (16 می 1916)بود. چندین طرح مطرح گردید که جملگی بر اساس تجزیل سوریه بر اساس شاخص قومی بود. برخی فراخواست های قومی معاصر در جنبش مخالفان بشار الاسد که در آغاز سال 2011 به راه افتاد، به طرح های پیشنهادی فرانسه در گذشته باز می گرددف یعنی زمانی که قیومیت سوریه را به عهده داشت.

[

[5] Report from the Founding Meeting of the Euro-Mediterranean Human Rights Network (1997)
http://www.google.fr/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=2&ved=0CDgQFjAB&url=http%3A%2F%2Fwww.euromedrights.org%2Ffiles.php%3Fforce%26file%3Dreports%2Femhrn-report-1997-1.pdf&ei=IHSRT9qZDIm2hQfGrJybBA&usg=AFQjCNFDsPfKs8tKdlF6VAopg3riw6VqAw

[6] Core Network Documents:http://www.euromedrights.org/en/permalink/3055.html 

[7] The Atlantic Council’s Rafik Hariri Center for the Middle East held a lunch discussion with Bahey El Din Hassan, Director of the Cairo Institute for Human Rights Studies (CIHRS) and one of Egypt’s leading human rights activists, on December 2, 2011.
http://www.acus.org/event/discussion-egypt-bahey-el-din-hassan 

[8] Intervention de Radwan Ziadeh lors de la 18 Session Spéciale du Conseil des Droits de l’Homme.
http://www.unmultimedia.org/tv/webcast/2011/12/cairo-institute-18th-special-session-human-rights-council.html 

 [9] Guerre Humanitaire en Libye: Il n’y a pas de preuves !
http://www.youtube.com/watch?list=PLCB002CA22CCB7713&feature=player_embedded&v=koYzkEWHtQA 

[10] The Use of Oil as a Political Weapon: A Case Study of the 1973 Arab Oil Embargo
http://books.google.fr/books/about/The_use_of_oil_as_a_political_weapon.html?id=G7NbNQAACAAJ&redir_esc=y 

11] Sliman Bouchuiguir

[12] Dr Bernard Reich ; Lectures, Presentations and Seminars
http://www.nbrconsulting.com/DrReich/lectures/universities-us.shtml 

[13] Les Mercenaires de Kadhafi et la Division de l’Afrique:

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=vz5joq46Rig&list=PLCB002CA22CCB7713#t=85s

http://www.youtube.com/watch?v=BZ0mPZzYTDs&feature=related

 [14] Op cit. Syrie: Ingérence ou Médiation ? – Centre pour l’Etude de l’Ingérence-
http://www.youtube.com/watch?v=w4d7hwYjslk 

[15] Pour une biographie plus complète de Suzanne Nosel, consulter:http://www.youtube.com/watch?v=-qTSWe2UJ3c  

[16] Introduction to ECOSOC Consultative Status
http://csonet.org/index.php?menu=30

 

 


April 30th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی